پویندگان فن و مهارت

دنیای دیگری هم هست که می توان در آن آواز خواند..

پویندگان فن و مهارت

دنیای دیگری هم هست که می توان در آن آواز خواند..

پند سقراط ! ...

 

روزی سقراط ، حکیم معروف یونانی، مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثراست.
علت ناراحتیش را پرسید ، پاسخ داد:"در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم.سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذ شت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.

ادامه مطلب ...

قـــــــهـــــوه تــــلـخ و زنـــــدگـــی !! ...

چند دوست دوران دانشجویی که پس از فارغ التحصیلی هر یک شغل های مختلفی داشتند و در کار و زندگی خود نیز موفق بودند، پس از مدت ها با هم به دانشگاه سابق شان رفتند تا با استادشان دیداری تازه کنند.
آنها مشغول صحبت شده بودند و طبق معمول بیشتر حرف هایشان هم شکایت از زندگی بود. استادشان در حین صحبت آنها قهوه آماده می کرد. او قهوه جوش را روی میز گذاشت و از دانشجوها خواست که برای خود قهوه بریزند.

ادامه مطلب ...

اوج بــخــشــنـدگـــی ! ...

حاتم را پرسیدند که :« هرگز از خود کریمتر دیدی؟»
گفت : بلی، روزی در خانه غلامی یتیم فرودآمدم و وی ده گوسفند داشت.
فی الحال یک گوسفند بکشت و بپخت وپیش من آورد.

ادامه مطلب ...

عشق برای تمام عمر

پیرمردی صبح زود از خانهاش خارج شد.. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد میشدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.

ادامه مطلب ...

داستان ایمان... !!!

ایــــــــمــــــــان ! ...
دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند.

ادامه مطلب ...

داستان آجر

داستان آجر

 یک استاد معماری، سر کلاس درس برای دانشجویانش صحبت می کرد، و اسلایدهایی از کاخ ها و ساختمانهایی که معماری زیبایی داشتند را به آنها نشان می داد. همین طور که تصاویر ساختمان های زیبا برای دانشجویان نمایش داده می شد،

ادامه مطلب ...